فهیمه نظری: شصت سال صبوری و شکوری، روایت دکتر ابراهیم یزدی وزیر امور خارجۀ دولت موقت و عضو نهضت مقاومت ملی در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد است. خاطراتی که بیشتر رنگوبوی تاریخ سیاسی دارد و روایتی از حالوهوای سیاسیِ دو دهۀ سرنوشتساز بیست و سی شمسی؛ حد فاصل پایان استبداد رضاشاهی تا آغاز استبداد محمدرضا پهلوی که فرصتی برای تنفس احزاب در ایران است. جلد اول خاطرات ابراهیم یزدی در واقع تاریخ بخشی از همین احزاب و تشکلهای سیاسی است؛ احزاب و گروههایی چون نهضت خداپرستان سوسیالیست، انجمن اسلامی دانشگاه تهران، سازمان ملی دانشجویان، نهضت مقاومت ملی ایران و سرانجام جبهۀ ملی دوم.
حضور در نهضت خداپرستان سوسیالیست در دوران دبیرستان، نخستین تجربۀ سیاسی ابراهیم یزدی است؛ تجربهای که موجب پیوستناش به انجمن اسلامی دانشجویان میشود. او سپس همزمان به عضویت سازمان دانشجویان و پس از آن سازمان ملی دانشجویان درمیآید. از اولین تجربههای سیاسی یزدی، مبارزه با تبلیغات حزب توده است: «من در برخورد با افراد حزب توده همیشه وارد بحثهای ایدئولوژیک میشدم و بهخوبی از ضعف دانش آنها آگاه میشدم… اعضا یا هواداران حزب توده اکثراً نمیتوانستند از عهدۀ جواب برآیند و این گفتوگوها… عموماً به نفع نهضتیها تمام میشد».
یکی از جالبترین روایتهای ابراهیم یزدی در این کتاب ماجرای ملاقاتش با خلیل طهماسبی عضو برجستۀ جمعیت فداییان اسلام و ضارب رزمآراست. پیشنهاد دیدار با خلیل طهماسبی را یکی از اعضای پیشین فداییان اسلام به نام باقر رضوی به یزدی میدهد. باقر رضوی در آن زمان عضو فعال نهضت خداپرستان سوسیالیست، انجمن اسلامی دانشجویان و نهضت مقاومت ملی بوده و جلسات انجمن اسلامی دانشجویان پس از کودتا در دفتر او برگزار میشده است. ابراهیم یزدی در این دیدار از طهماسبی دربارۀ ترور دکتر فاطمی میپرسد: «من سؤالی را که بسیاری از دوستان جوان ملی و اسلامی داشتند مطرح کردم و آن علت ترور دکتر فاطمی بود. خلیل طهماسبی برای ما شرح داد که عبدالحسین واحدی ترور فاطمی را با اعضای قدیمیتری که عضو هستۀ مرکزی تصمیمگیری بودند مطرح کرد، اما همه با آن مخالفت کردیم. یکی از دلایل مخالفت ما این بود که طبق قرار توافقشده میان هستۀ اصلی فداییان اسلام، تصمیم به ترور باید در جلسهای مطرح شود که نواب صفوی هم حضور داشته باشد و تصویب آن مشروط به این است که نواب صفوی هم جزء اکثریت رأیدهندگان باشد. اما در آن زمان نواب صفوی در زندان بود. بنابراین بدون حضور وی نباید تصمیم میگرفتیم. بعد از آن بود که واحدی رفت به سراغ عبدخدایی، که در آن زمان حدود پانزده یا شانزده سال داشت و با دادن یک کلت کمری به او، از او خواست که فاطمی را بزند».
ابراهیم یزدی در جایجای کتاب بر تقابل احزاب ملی با حزب توده تأکید میکند اما در مقطعی آنان ناگزیر به گفتوگو با فعالان این حزب میشوند. پس از کودتای بیستوهشتم مرداد و در جریان تدارک تظاهراتی در بیستویکم آبانماه ۱۳۳۲، در اعتراض به محاکمۀ دکتر مصدق، ابراهیم یزدی به نمایندگی از نهضت مقاومت ملی مأمور گفتوگو با تودهایها میشود: «حدود یک هفته قبل از بیستویکم آبان مرحوم آیتالله حاج سید رضا زنجانی مرا خواست و به من اطلاع داد که شخصی به نام جزنی از جانب حزب توده با شما تماس میگیرد… بعدها پی بردیم که نام او حشمتالله جزنی، پسرعموی بیژن جزنی و عضو سازمان جوانان حزب توده بود».
یزدی در این ملاقات پس از اینکه پیشنهاد حزب توده را مبنی بر صدور اعلامیۀ مشترک رد میکند، از جزنی میخواهد که بر سر شعارهای مشترک با هم بحث کنند. آنها بر سر شعار «مرگ بر امپریالیسم امریکا و انگلیس» و «سرنگون باد حکومت کودتایی شاه ـ زاهدی» به تفاهم میرسند اما اختلاف بر سر شعار سوم، این تفاهم را برهم میزند: «برای شعار سوم نظر من عبارت بود از “پیروز باد مبارزۀ مشترک همۀ اقشار ملت در راه بازگشت حکومت ملی دکتر مصدق”. اما رابط حزب توده اصرار داشت شعار سوم این باشد: “پیروز باد مبارزۀ مشترک نیروهای ملی و ضداستعمار”… . موضوع مبارزه برای بازگشت حکومت ملی محل اختلاف شد. بعد از بحثهای زیاد، نمایندۀ حزب توده بالأخره حرف آخر را زد و گفت حزب توده دولت مصدق را همچنان یک دولت بورژوا ـ ملی میداند و یک حزب کارگری شعار بازگشت حکومت بورژوا ـ ملی نمیدهد».
روایت واکنش مصدق به انتشار بیانیۀ بحثبرانگیز حزب ایران در دفاع از دکترین آیزنهاور، از دیگر روایات خواندنی خاطرات یزدی است. در سال ۱۹۵۶، جمال عبدالناصر تحت تأثیر ملی شدن نفت در ایران، کانال سوئز را ملی اعلام کرد. این اقدام ناصر، موجب حملۀ مشترک سه کشور انگلیس، فرانسه و اسرائیل به خاک مصر شد. این حمله در نهایت با اولتیماتوم شوروی و فشار آیزنهاور رئیسجمهوری وقت امریکا به عقبنشینی انجامید و طرح دکترینی از جانب آیزنهاور را در پی داشت. این طرح به دولت امریکا اختیارات ویژهای برای کمک به کشورهای دیگر در جهت مبارزه با کمونیسم و حفظ استقلال کشورهای خود میداد. انتشار بیانیۀ حمایتآمیز حزب ایران از این دکترین چنان که یزدی روایت میکند با انتقاد مصدق مواجه شد: «مرحوم نصرتالله امینی که وکیل حقوقی مرحوم دکتر مصدق در امور شخصی و ملکی ایشان بود واکنش مخالف دکتر مصدق را در جلسۀ هیئت اجرایی نهضت مقاومت ملی چنین نقل کرد: مگر از شما خواسته بودند که اظهار نظر کنید؟».
ماهنامه اندیشه پویا شماره 26